_سلام نگار
_سلام
_شما یه شخص دوزبانه هستید که من توی دانشگاه برکلی با شما آشنا شدم و برام خیلی جالب بود که یه مصاحبه ای با شما ترتیب بدم،والدینمون گوش بدم و بیشتر با مقوله دوزبانگی آشنا بشن ،چون ما خودمون تا دوزبانه نباشیم واقعا نمیتونیم بفهمیم که ذهن یه انسان دوزبانه چطوری هست ،فکر کردنش چطوری هست ، جهانش چطوری هست،حرف زدنش چطوریه،چی تو ذهنش میگذره،ما نهایتا میتونیم اون چیزی را که داره ارائه میده میتونیم ببینیم (out out)
ولی حالا من میخوام توی این گفتگو یه مقدار از سرگذشت زبانی شما بپرسم،اگه ممکنه شما بگید که الان چند سالتون هست و کجا متولد شدید ؟
_من متولد سال ۶۳ هستم ،۳۱سالم هست آمریکا بدنیا اومدم ،کالیفرنیا،تا شش سالگی اینجا بودم تقریبا بیشتر اوقات،بعدش رفتیم ایران و مدرسه ایران رفتم ،الان هم دوسال که برگشتم.
_یعنی شما از این ۳۱سال، شش سال و بعد از اون هم که دوسال اینطرف ،هشت سال آمریکا بودین ولی شش سال اول زندگیتون آمریکا بودید
_بله
_بعد تو این شش سال اول زندگیتون که آمریکا بودید چه میزان در معرض،خوب احتمالا هم در معرض زبان فارسی بودین هم در معرض زبان انگلیسی،چه میزان در معرض زبان فارسی بودید،تا چه سنی،بعد کی انگلیسی وارد شد؟
_من مهد کودک نرفتم،پیش دبستانی رفتم اینجا،یعنی توی خونه بودم تا پنج سالم بشه،یکسال و نیم مهد کودک بودم،اون موقع بیشتر فارسی صحبت میکردم با پدر و مادرم ولی تلویزیون و برنامههای تلویزیونی انگلیسی بود ،خوب من و دخترخاله هام اینجا بودن و همینطور بقیه فامیلم که بعضیاشون مثلا با آمریکاییها ازدواج کرده بودند ولی بیشتر توی خونه ما فارسی صحبت میکردیم با اونا هم همینطور،گاها میشد که از طریق بچه های اونا یه انگلیسی کمی صحبت کنیم باهم،یا بیشترش همون کارتون و فیلم
_بسیار عالی
تا حدود پنج سالگی،بعد رفتین pre_school توی آمریکا،بعد اون وقت اولش که رفتین pre_school
سخت نبود چون بیشتر در معرض فارسی بودین، یادتون میاد یا مامانتون واستون تعریف کردن؟
_نه،بخاطر اینکه من یادم نمیاد سخت گذشته باشه
_منظورم اینکه که مثلا یه احساس غربتی کرده باشین تو اون مدرسه تو اون پیش دبستانی
_زبانی که نه ،مشکل زبان نداشتم،نه احساس غربت نمی کردم
_خوب چه اتفاقی واسه زبانتون افتاد تو اون یکسال ،یکسال و نیمی که رفتین pre_school
_خوب زبانم خیلی قوی شد،یعنی فکر میکنم خیلی سریع این دوره اتفاق افتاد بخاطر اینکه من خاطرم نمیارم که مشکلی داشته باشم ،ولی در عین حال میدونم که مادرم مخصوصا فقط فارسی صحبت میکرد،پدرم فقط فارسی صحبت میکرد بخاطر همین من تو خونه زیاد با کسی انگلیسی صحبت نمی کردم ولی بچه همینطور که تو محیط قرار میگیره خیلی سریع خودش و به روز میکنه
_خوب تو شش سالگی ،بعد ۱/۵سال بطور جدی هرروز در معرض انگلیسی بودن،شما برگشتی ایران،وقتی برگشتین ایران وضعیت فارسیتون با بچه هایی که توی ایران بودند چه تفاوتی داشت یا تفاوت نداشت چجوری بود؟
_من وقتی مدرسه رفتن مستقیم نرفتم مدرسه دوزبانه بلکه مستقیم رفتم مدرسه معمولی،و توی مدرسه معمولی مشکلی نداشتم،یعنی من درسامو خوندم و هیچ مشکلی از نظر قبولی نداشتم و فکر نمیکنم مسأله ای بوده باشه،از لحاظ حالا شاید موقع صحبت کردن با بچه ها ،شاید خاطره مشترک و اینا نداشته باشم ولی از لحاظ زبانی فکر میکنم خوب بود ،یکم شاید بیشتر از پیش دبستانی طول کشید تا من همه اصطلاحات و لغتهارو یاد بگیرمشون مجموعا در ارتباط برقرار کردن مشکلی نداشتم
_درسته ،بعد شما وضعیت انگلیسیتون چه اتفاقی براش افتاد،خوب احتمالا خیلی خوب و روان انگلیسی صحبت میکردین،بعد انگلیسی هم احتمالا فکر میکردین
_بله ،من انگلیسی فکر میکردم ،حتی وقتی با خودم بازی میکردم انگلیسی با خودم صحبت میکردم
_وقتی بازی میکردین
_مخصوصا وقتی میخواستم مامان و بابام نفهمن مثلا تو عالم بچگی دارم چکار میکنم ،خیالات بچگیم خیلی انگلیسی بود
_بعد زبان انگلیسیتون ضعیف نشد بعد از اینکه خوب سالها توی ایران بودین
_خوب من اولا برگشتم ایران وقتی پایتون یجا شکل می گیره مطمئنا اصلا خیلی سخت که از بین بره ،من خوندن و نوشتن انگلیسی ،الفبا بلد بودم بنویسم به انگلیسی ولی در واقع خوندن و نوشتن واقعی انگلیسی و در واقع من ایران یاد گرفتم،یعنی سواد انگلیسی و،اونجا من کلاس زبان یعنی بعد از اینکه از آمریکا اومدم ما همیشه تو خونمون فیلم میدیدیم یا هرچی میدیدیم زبان اصلی بود و بعدشم من کلاس زبان میرفتم
_بعد کلاس زبان چه کمکی به شما کرد،بیشتر تو خواندن نوشتن کمکت کرد یا اینکه مثلا حالا نظر خودتون درباره کلاس زبان چی هست؟
_والا کلاس زبانی که من رفتم ،من مؤسسه نرفتم ،کلاس زبان خصوصی رفتم ، شش هفت تا بچه بودیم ،طرزی که به ما درس میدادن اینطوری بود که ما یه کتابهایی رو میخوندم و بعد از خوندن داستان ها باهم راجع بهش حرف میزدیم یا باهم مشق حل میکردیم.. اینطوری نبود که برم مثلا تمرین گرامر حل کنم نیم ساعت ،نیم ساعت تمرین لغت کنم ،اینکار و نمی کردیم ما ،روشش یکم متفاوت بود ..
چون یسری میگن ما اگر بچمون مثلا دوزبانه شد حالا با هر وسیله ای که ما الان داریم از کارتون استفاده میکنیم ،میگن وقتی بچه ما وقتی دوزبانه شد بعدا یادش میره میخوام ببینم این قضیه فراموش کردن تا چه حد صحت ممکن داشته باشه؟
_بنظر من مخصوصا وقتی که ،تجربه من اینه من زبان قشنگ توی ذهنم جا افتاده بود ،وقتی که جا میفته من وقتی هم رفتم ایران تا پنج شش سال کلاس انگلیسی میرفتم حتی دو سه سال ،واقعیت این که من دو سه سال کلاس میرفتم به شکل مداوم خوندم و نوشتم و فیلم دیدم،بقیش دوباره تو خونه گاها فیلم میدیدم و من شاید یه فاصله ده ساله ای اصلا کلاس نرفتم ولی بعدش که رفتم کلاس همچنان مثلا بعد یک هفته دو هفته دوباره زبانم راه افتاد ،بخاطر اینکه اون پایه ای که شکل میگیره،من حتی الان اومدم اینجا همسر من ممکنه که بیست سال که اینجا بوده باشه ولی من بعضی وقتها یه چیزایی میگم که اون فکر میکنه که خوب من زبانم باید خیلی از اون بهتر بوده باشه در واقع بخاطر اینه که پایه زبان من اینجا شکل گرفته
_چون سن پایین اینجا بودی
_بله ،اون بنظرم از همه مهمتره
_درست،خوب وقتی که بعد از بیست و خرده ای سال برگشتین اینجا وضعیت زبان انگلیسیت توی جامعه چطور بود ،چقدر مثلا وضعیت انگلیسیت خوب بود ،بد بود نسبت به افرادی که در جامعه بودن؟
الان ما دو نوع انگلیسی داریم ،یکی انگلیسی تخصصی و علمی و دانشگاهی خوب بالاخره شما تحصیلات علمیتون را توی زبان فارسی داشتین،یکی هم انگلیسی محاوره ای و توی خیابون و چاق سلامتی و اینها،هردوشون را لطفا بگین چطوری بودید؟
_ببینید مثلا انگلیسی محاوره ای من مشکلی نداشتم ولی طبیعتا هر جامعه ای یسری اصطلاحاتی داره که مثلا توی سانفرانسیسکو ممکن با توی فلوریدا فرق کنه اونا خیلی مثلا ممکن من حالا از اینجا برم فلوریدا ندونم اونا دقیقا بشینن اونجا صحبت کنن،یعنی یه اصطلاحات خاصی تو زبونشون دارن ولی روزمره من مشکلی نداشتم در مورد اصطلاحات خاص و تخصصی هم خوب باید کتاب بخونم بنظر من ،نظر شخصی من این که چیزی که زبان من و نگه داشت این بود که فیلم دیدم و کتاب خوندم
_خیلی عالی ،منم اتفاقا به خونواده ها میگم ،میگم که بعد از یه دوره که بچه ها در معرض کارتون ها بودن بهشون خواندن و نوشتن یاد بدین و حالا وقتی سنشون پایین خواندن و نوشتن و بصورت غیر مستقیم ،خصوصا اول از همه خواندن که بتونن از منابع از کتابها استفاده کنن و بچه ای که همچنان بتونه کتاب بخونه ،بتونه الان اینترنت هست دنیای اینترنت هست ،سایت های سالم وجود داره که مناسب سن بچه ها هستن بتونه باونا دسترسی داشته باشه هرگز زبانش خاموش نمیشه …
اصلا زبان دوم من فکر میکنم ،دوزبانه ها زبانشون و فراموش نمیکنند بلکه ممکن زبان یک مقدار پسیو بشه ،،بره زیر
سلطه اون زبانی که اول بیشتر ازش استفاده کردن،بعد الان شما انگلیسی هم فکر میکنید،انگلیسی هم خواب میبینید؟چجوریه وضعیت انگلیسی در ذهنتون؟چون من انگلیسی صحبت کردنتون و دیدم عالیه..
_مرسی لطف دارین ،،اول که اومده بودم به فارسی فکر میکردم و سعی میکردم ترجمه کنم بعضی جملات و نه به انگلیسی می گفتم ،،الان به مرور زمان بیشتر انگلیسی فکر میکنم،شاید خیلی وقتها فکر نمیکنم دیگه،یعنی فکر میکنم به مرور زمان عوض بشه
_بسیار عالی،بخاطر اینکه سوئیچ میکنی یواش یواش قدرت انگلیسی بیشتر میشه،شما همسرتون هم ایرانی هست و توی خونه با همسرتون هم فارسی حرف میزنین و این باز دوباره شعله فارسی و همچنان روشن و پرقدرت و این باعث میشه که یک جورایی بالانس بشه و محیط بیرون بیشتر انگلیسی صحبت میکنین وقتی توی موزه کار میکنین و محیط داخل خونه همچنان فارسی دوباره میاد و جون میگیره،من دیدم که شما به دوتا زبان انگلیسی و فارسی ،قشنگ با لهجه نیتیو صحبت میکنید ،بعد حالا میخواستم بگم نظر خودتون چون شما چهارسال و نیمگی پنج سالگی رفتین pre_school،
نظر خودتون درباره نقش ،چون میگید بیشتر در معرض تلویزیون بودید توی خونه تا قبل از سه ،چهارسال و نیمگی ،و گاهی با دخترخاله هاتون انگلیسی صحبت میکردید یا بعضی قوم و خویشانی که همسر آمریکایی داشتند ،میخواستم ببینم نظر خودتون درباره نقش کارتون و تلویزیون برای کودک در زبان آموزی حالا شما نقشش و در حفظ زبان در نوجوانی و بزرگسالی گفتید که این رو نمیزاره زیاد پسیو بشه ولی از صفر نظر خودتون این که نقشش چی هست این تلویزیون؟
_والا بنظر من خیلی مهم،یعنی من اون صحبتی هم که با اقوام میکردم خوب خیلی کم بود،خیلیاش بیشتر فارسی بود چون اونا یک یا هردو والدشون ایرانی بودند ولی بنظر من خیلی مهمه چون من فکر میکنم باعث میشه بچه با رویاهاش به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنه برای همین خودش وقتی بازی میکنه هی با عروسکش به انگلیسی حرف میزنه با اون زبان یک ارتباط خیلی نزدیک برقرار میکنه و فکر میکنه زبان خودشه
اون زبان یه ارتباط خیلی نزدیک و فکر میکنه زبان خودش،زبان چیزهای رویایی که خودش دوست داره
_جهان خودش،نه؟ جهان فردی و شخصی خودش ،ما هم به خانواده ها میگیم که بچه تو خلوت خودش ،تو رویای خودش تو بازیهای خودش ،بخاطر تخیل قوی که دارن بچه ها دوستان خیالی دارن ،تو خیال خودشون حالا تو اتاق خودش نشسته با دوستش رفته جنگل مثلا
_بله بله
_مثل اون چیزی که تو کارتون،داره انگلیسی صحبت میکنه باهاش،بعد نیازی نیست شما دخالت کنید فقط باید صبور باشید..
خیلی ممنون از این صحبتی که کردین،حالا من یه فایل دیگه هم با اجازتون ضبط کنم که شما یه قصه انگلیسی و که شما از بچگی شنیدید رو به خود زبان انگلیسی تعریف کنید که حالا هم والدین لهجه شمارو ببینن هم برای بچه ها،بچه ها گوش بدن
_چشم
_حالا من این فایل و قطع میکنم و یک فایل دیگه از شما ضبط میکنم نظر خودتون چیه؟
_باشه
_بسیار خوب،خیلی ممنون از همکاری بسیار خوب و مفیدتون برای بچه های مملکت خودمون،متشکرم
سپاس از سرکار خانم نسرین سلیمانی عزیز به خاطر پیاده سازی مصاحبه از فایل صوتی