بخوانيد و انديشه كنيد:point_down:
تب آموزش دادن به كودكانمان از خردسالي و گاه پيش از تولد براي اينكه آينده اي بهتر از ما داشته باشند؛ گريبان بيشتر خانواده هاي ايراني را گرفته است و همه خانواده ها خواسته يا ناخواسته كم يا زياد درگير اين مسابقه شده اند!
آيا يقين داريم با انجام كارهايي كه مشغول انجام آن هستيم كودكانمان را تحت فشار قرار نمي دهيم و با روح و روان ايشان بازي نمي كنيم؟
آيا اجازه مِي دهيم كه بچه هايمان بچگي كنند يا از صبح تا شب مشغول انتقال خردسالانمان از كلاس موسيقي به رياضي و از رياضي به زبان هستيم؟
آيا همه مراكز و مربياني كه مدعي آموزش غير مستقيم از طريق بازي هستند در عمل هم در خلال بازي هاي هدفمند آموزش مي دهند يا كارشان همان آموزش مستقيم است با رنگ و لعاب بازي؟
آيا پيش از ثبت نام فرزندتان كه عزيزترين كستان است؛ فارغ از تبليغات و ادعاهاي دهن پركن مسئولان مراكز كذايي اجازه پيدا كرده ايد كه نيم ساعت در كلاسي كه اينقدر تبليغ آموزش غير مستقيمش را مي كنند حاضر شويد و خود با عقل و منطقتان ببينيد كه در عمل چكار مي كنند؟
و دست آخر اينكه آيا آموزش زودهنگام به تنهايي تضمين كننده خوشبختي و سعادت فرزندان شما در آينده است؟
لطفا ده دقيقه به مسائل مطرح شده در نوشتار بالا فقط با عقل و منطق خود بدون تقليد از ديگراني كه قبولشان داريد بيانديشيد و اگر به نتيجه اي متفاوت از آنچه تا كنون براي فرزندانتان انجام داده ايد رسيديد شهامت بازگشتن از بيراهه را داشته باشيد!
علي اميني
نهم ديماه نود و پنج